هیجانات و احساسات فرزندانمان را بهتر بشناسیم



کلیه والدین همه روزه با انواع هیجان های مختلف کودکان روبه رو می شوند و در مواردی خود نیز تحت تاثیر آن ها قرار می گیرند. زمانی که کودک از ترسیم نقاشی خود شادو سرمست است و احساس غرور و افتخار می کند ، بدیهی است که پدر و مادر خود را هم در احساس شادی خود شریک می سازد ، و زمانی که پدر و یا مادر ، کودک را از جلوی پیشخوان بستنی فروش به زور کنار می کشند ، خود نیز از ناکامی کودکشان ناراحت می شوند. رفتارهای هیجانی کودکان چه مسرت بخش و چه غم انگیز بیانگر سه نکته مهم اند:
۱-درک عمیق احساسات گوناگون ؛
۲-شناخت روابط بین رفتارها و احساسات ؛
۳-رویارو شدن با هیجان ها و احساسات دیگران .


درک احساسات کودکان
بدیهی است هر کودکی به شیوه خاص خود به محرک های عاطفی واکنش نشان می دهد. برخی از والدین به تصور این که کودکان چیزی نمی فهمند ، احساسات آن ها را نادیده می گیرند و فکر می کنند کودکان حالت های هیجانی خود را خیلی زود فراموش می کنند و نیازی به هوشیاری و توجه وی‍‍ژه ندارند . به عبارت ساده تر هنگامی که مشاهده می کنند کودک از موضوعی ناراحت و غمگین شده است می گویند : مهم نیست ، خودش خوب میشه . اما برخی دیگر با مشاهده کم ترین تغییر خلق خود در کودک ، درصدد کمک به او برمی آیند تا کودک را هر چه زودتر از گرفتار شده در بحران های شدید عاطفی رهایی سازند و افکار مثبت و احساس شادی را جایگزین آن ها کنند. برای گروهی دیگر ، نشان دادن احساسات و هیجان های درونی شان اساسا مشکل است و از کار احساس ناراحتی می کنند. آن ها ممکن است حتی اجازه ندهند که فرزندانشان نیز احساسات خود را بیان کنند ، زیرا بر این باورند که کودک نمی تواند احساس خودش را کنترل کند . تشخیص ناراحتی کودکی که اسباب بازی اش را خواهر ، برادر یا کودکی دیگر شکسته است ، جندان کار سختی نیست ، هم چنین تشخیص شادمانی کودکی که ترانه مودر علاقه اش را ، در حالی که روی صندلی عقب اتوموبیل نشسته است ، گوش می دهد ؛ کار آسانی است . دیدن چنین صحنه هایی در طول روز برای بیشتر والدین کاملا طبیعی است ، اما برخی اوقات تشخیص احساسات کودک به سادگی صورت نمی گیرد و ورد غفلت واقع می شود ، مثل زمانی که کودک دچار ناکامی ، شرمندگی و محرومیت می شود . برای تشخیص چنین موقعیت هایی باید به چند نکته زیر دقت داشت :


توجه به حرکت ها و اندام های مختلف بدن کودک ( زبان بدن )
بافتن سرنخ هایی در چهره کودک :
توجه به زیر و بمی صدای کودک هنگام صحبت کردن ، این کار بدان مفهوم است که والدین و مربیان باید آگاهی و حساسیت خود را در مقابل حالات احساسی و هیجانی کودکشان بیشتر کنند تا بتوانند احساسهایی را که کمتر مورد مشاهده مستقیم قرار می گیرند ، به خوبی درک کنند . احساس هایی مثل : ناامیدی ؛ نگرانی و آسیب های روحی ، خواه به سادگی قابل شناسایی باشند و خواه نباشند ، نباید نادیده گرفته شوند . آگاه شدن نسبت به احساسات منفی و ناخوشایند کودک به ویژه قبل از آن که اوضاعی خراب شود، مزایای بسیاری دارد . اگر پدر و مادر نسبت به هیجان های کودکشان آگاه باشیند و علت آن را شناسایی کنند ، می توانند رفتارهایشان را به گونه ای بروز دهند که موجب افزایش شادی ، سازگاری و بهداشت روانی در خانواده شان شود.

ارتباط بین فکر و احساس
بسیاری از پژوهشگران درصدد بافتن پاسخ این پرسش اند که چگونه رشد عاطفی- احساسی کودک می تواند بر سلامت جسمانی و روانی او تاثیر بگذارد . تحقیقات نشان می دهد کودکانی که از هوش عاطفی بالایی برخوردارند :
-اعتماد به نفس بیشتری دارند ؛
-از عملکرد تحصیلی بهتری برخوردارند ؛
-کمتر دچار مشکلات رفتاری می شوند ؛
-از بهداشت روانی بالتری برخوردارند؛
-از تنهایی خود بهتر استفاده می کنند ؛
-روابط اجتماعی بالایی دارند ؛
-کمتر با والدینشان دچار مشکل و تعارض می شوند ؛
-هنگام مواجه شدن با مشکلات آنده مسلط تر از سایر افراد تصمیم می گیرند .
بنابراین بهتر است والدین سعی کنند با استفاده از روش های گوناگون ، احساس های درونی خود آشنا شوند . آگاهی داشتن نسبت به این هیجان های درونی ، به پدر و مادر کمک می کند تا هیجان هایی همسطح کودکانشان از خود نشان دهند ، در شادی و ناراحتی های آن ها شریک شوند و به آن ها کمک کنند تا فرایند رشد عاطفی شان را با سلامت و آرامش بیشتری سپری کنند.

پذیرش هیجان ها
بروز هیجان نشانه سلامت فکری و سرکوب آن بسیار مضر است . اگر کودک دریابد که شناخت و بیان شفاهی هیجان های خشن درونی اش ، نه به خودش خدشه ای وارد خواهد ساخت و نه به روابطش با دیگران کمتر از گفت و گو درباره آن ها سرباز خواهد زد . اگر کودک و چند سال بعد ، نوجوان جسارت درک اضطراب درونی خود را نداشته باشد ، باید خشم را مدام در خودش سرکوب کند و همین امر موجب بروز بسیاری از بیماری ها و مشکلات ذهنی و جسمی می شود. مراحل مختلف پذیرش هیجان ها عبارت اند از :
۱-احترام گذاشتن به احساس کودک ؛
۲-گوش سپردن به گفته¬های کودک ؛
۳-پذیرفتن و درک کردن سخنان کودک ؛
۴-کاستن از شدت احساس ها و هیجان های درونی کودک ، از طریق ابراز همدردی و همدلی با او ؛
۵-تقویت اعتماد به نفس و خویشتنداری در کودک ؛
۶-کنترل احساس های تند و مخرب .

کودکم چه احساسی دارد ؟
کودک هم احساس ، تفکر ، تصور و اندیشه های خاص خودش را دراد. گاهی والدین در برابر شدت احساس ها و هیجان های کودک احساسا درماندگی می کنند. کوچکترین ناکامی و محرومیت می تواند برای کودک عصبانیتی شدید به همراه داشته باشد. کودکی که در حال رشد است هنوز قدرتی برای کنترل هیجان های خویش ندارد و هنوز نمی تواند دلیلی منطقی برای آزردگی و ناراحتی اش بیاورد. کودک اسیر هیجان های لحظه ای خود است .
گاهی پدر و مادر باید رفتارها و حرکت های کودکشان را زیر نظر بگیرند تا به احساس های درونی او پی ببرند. برای مثال ، شاید به ظاهر معلوم نباشد ، ولی ممکن است علت اصلی عصبانیت کودکی خردسال ، احساس حسادت یا کینه ای باشد که او در درون خود نسبت به خواهر یا برادر کوچکترش حس می کند ، زیرا تصور می کند او جایگاهش را در خانواده غصب کرده است و دیگر پدر و مادرش به ان توجه ندارند. هم چنین ممکن است علت سرباز زدن کودک از رفتن به مهد ( یا مدرسه ) این باشد که کودکی جدید ، وارد آن مرکز شده و تمام توجه مربی را به خود جلب کرده است .
همه احساس ها و عاطفه های کودکان در پیشانی آن ها نوشته نشده است ، به همین دلیل والدین و مربیان باید روشی به کودکان یاد بدهند که بتوانند به وسیله آن مهم ترین جنبه های احساسی ( عاطفی ) خود را بشناسند و درباره آن صحبت کنند . برای مثال ، باید کلماتی را که بیانگر انواع احساس هاست ؛ به آن ها معرفی کنند ( نگرانی ، ترسیدن ، ناراحتی ، خوشی ، لذت و …) و درباره نوع به کارگیری آن ها به کودکان توضیحات کافی بدهند .
بیشتر کودکان خردسال به ویژه کودکان زیر ۷ سال نمی توانند ترس ها و نگرانی های خود را با استفاده از کلمات بیان کنند. برای مثال ، دختر خردسالی که شادمانه با عروسکش بازی می کند، ممکن است از شنیدن صدای جر و بحث والدینش دچار هراس شود و همان رفتار را با عروسکش تکرار کند. اغلب کودکان زمانی که دچار هیجان و احساسی عاطفی می شوند ، آن را به خاطر می سپارند و ضمن بازی ، نقاشی و اجرای نمایشنامه های کودکانه آن را بروز می دهند گروهی دیگر از کودکان ، ترس ها و نگرانی های خود را در خواب ها و کابوس هایی که می بینند ، متجلی می سازند.
حتی کودکان خردسال ممکن است ناخودآگاه راه هایی برای بیان احساس ها و هیجان های درونی شان ابداع کنند آن ها را بروز دهند. در چنین مواقعی اجازه دهید کودک خودش را بیان کند درباره ی آن چه در ذهنش می گذرد حرف بزند و به تفاوت بین خواب و بیداری و واقعیت و خیال پی ببرد شما خوب گوش دهید و به آن چه پشت کلمات کودک نهفته است توجه کنید .

شناخت خودتان ، شناخت کودکتان است
پژوهش های مختلف نشان می دهند والدینی که هیجان ها و عاطفه های خود را بهتر می شناسند بهتر می توانند احساس های کودکانشان را درک کنند . درک هیجان ها و عاطفه های گوناگون مهارتی است که همه ما می توانیم به رغم مشکل بودن ، آن را فرا بگیریم . بدین منظور توصیه می شود که ابتدا سعی کنید به احساس های درونی خودتان توجه کنید. شما چگونه با احساس ها و هیجان های خود ، به ویژه احساس های منفی ، مثل : غم ، عصبانیت ، ترس و … روبه رو می شوید ؟ احساس های شما در طول روز چقدر و چگونه تغییر پیدا می کنند ؟ چه تعداد واژه برای بیان احساس خود در طول روز به کار می برید ؟ چگونه با تغییر حالت های عاطفی خود مقابله می کنید؟
بهترین لحظات زندگی پدر و مادر زمانی است که خود را در شادی فرزندانشان شریک می کنند ، شناخت احساس های کودک نیاز به قدری توجه ، دقت و کوشش والدین دارد . به همان نسبت که لذت بردن از لحظات شاد برای کودکان ارزشمند است ، آگاه بودن نسبت به احساس های منفی آن ها نیز حائز اهمیت است .
شناخت هیجان های کودک اساس یک رابطه سالم محسوب می شود . پدر و مادر با مربیانی که به احساس های کودکانشان توجه می کنند ، بهتر می توانند از ان ها در شرایط مختلف عاطفی حمایت کنند و آنان را برای مقابله با بحران-های شدیدی مثل : ناکامی ها ، غم ها ، خشونت ها و ترس ها و … آماده سازند . والدین می توانند از طریق همدلی و همدردی با کودکانشان ، آن ها را در شناخت عاطفه هایشان یاری کنند .
به منظور شناخت هر چه بهتر احساس های درونی کودکان ، به چند نکته زیر توجه کنید :


سعی کنید دنیا را از منظر کودک ببینید ، به ویژه زمانی که او با احساس های درنی خود دست و پنجه نرم می کند .
هنگامی که کودک در حال بازی کردن با عروسک ها و اسباب بازی هایش است به سرنخ های عاطفی ای که از خود بروز می دهد ، توجه کنید ( به انچه او را می ترساند ، عصبی می کند ، می خنداند و …) .
نسبت به احساس ها و هیجان های خود ، آگاه باشید . شناخت بهتر احساس های کودکتان بستگی به شناخت بهتر خودتان دارد.
در زمان های مناسب ، احساس های خودتان را برای کودکتان شرح دهید و او را نیز در آن ها سهیم سازید .
به کودک کمک کنید با استفاده از کلمات و واژگان ، احساس های مختلف خود را بیان کند ( به آن ها کمک کنید تا ابتدا علت احساس های خود را بشناسند و بفهمند که ان ها ناشی از چه عواملی اند ).
تجربه های کودکان در شرایط مساوی با تجربه های شما کاملا فرق دارند .
به خاطر داشته باشید که کودکان از طریق مشاهده رفتارها و عکس العمل های شما ، رویارویی با احساس های درونی خودشان و شیوه برون ریزی آن ها را فرا می گیرند .

.

.

شانس یادگیری

مشاهده رفتارهای عاطفی دیگران این فرصت را به کودک می دهد که با احساس ها و هیجان های آنان آشنا شود. فراگیری شیوه های حل مشکلات عاطفی به کودکان کمک می کند تا با هوشیاری کامل به احساس های درونی خود توجه کنند و هوش عاطفی وی را بالا ببرند . کودکانی که هوش عاطفی بالایی دارند شراط دشوار زندگی آینده شان بهتر می توانند تصمیم بگیرند . به عبارتی هوشی عاطفی بالاتر ، کودک را قادر می سازد که در موقعیت های عاطفی گوناگون ، سازگاری بهتری از خود نشان دهد و رفتارهای اجتماعی مقبول تر و پسندیده تری داشته باشد. برای کودکان خردسال احساس ها و هیجان های گوناگون کاملا تازه و جدیدند. زمانی که حیوان دست آموز کودکی می میرد ، او تا مدت ها غمگین ، ناراحت و افسرده است و چون تجربه از دست دادن را تاکنون نداشته است ، به شدت گریه می کند. او مثل بزرگترها نمی داند که بسیاری از رنج ها در طول زمان کاهش می یابند . در چنین شرایطی والدین یا مراقبین نزدیک کودک باید از طریق حمایت های روانی و ایجاد رابطه ای گرم و صمیمی با کودک ، موجب تخفیف بحران عاطفی او شوند . ان ها باید به کودک یاد بدهند که چگونه با احساسا افسردگی و غمزدگی خود کنابر بیاید و دوباره به زندگی عادی خود برگردد. برای آموزش درس های عاطفی نیازی نیست که کودک با مشکلی حاد رو به رو شود. همان طور که همه پدرها و مادرها می دانند ، احساس ها به تدریج شکل می گیرند. حتما به خاطر دارید ، زمانی که برای اولین بار کودک را برای کوتاه کردن موهایش نزد آرایشگر برده بودید ، او به شدت گریه می کرد و بر این تصور بود که دردش خواهد آمد در این گونه موارد ، پدر و مادر می توانند با آرامش ، صبوری و ملایمت خود به حل مشکل کودک بپردازند و اجازه ندهند تا مسئله ای ساده به بحرانی شدید برسد. والدینی که برای شناخت احساس های کودکشان وقت می گذارند و با توجه و هوشیاری خود سعی می کنند حالت های عاطفی گوناگون او را درک کنند، در حقیقت این پیام را به کودک می رسانند که شناخت احساس های افراد اهمیت دارد. این کودکان نه تنها با احساس ها و هیجان های شدید عاطفی شان آشنا می شوند ، بلکه یاد می گیرند که چگونه با مشکلات خود مقابله کنند یا از شدت آن ها بکاهند. در این خصوص توجه به نکات کلیدی زیر ضروری است :


نسبت به حالت های عاطفی کودک در طول روز هوشیار و دقیق باشید تا بتوانید در صورت بروز مشکل عاطفی به زودی آن ها را تشخیص دهید .
مانع بروز احساس ها و هیجان های کودک نشوید . ان ها را با ارامش و صبوری خود کشف کنید .
درباره احساس ها و هیجان های خود با فرزندانتان صحبت کنید و آن ها را نیز تشویق کنید که درباره حالات هیجانی خود با شما سخن بگویید.
این اطمینان را در کودکانتان ایجاد کنید که بیان احساس ها و عاطفه های درونی ، امری طبیعی است به فرزندانتان نشان دهید که :


– ان ها هر احساسی داشته باشند ، برای شما قابل قبول است .
– تنها نیستند و شما در هر حالتی با آن ها همدردی خواهید کرد .
– شما احساس آن ها را درک می کنید .
– احساس های آن ها کاملا واقعی اند .
– به ان ها فرصت دیهد تا فکر کنند و درباره مشکلاشان ابراز عقیده نمایند .

.

.

ابراز همدردی

تصور کنید که برای اولین بار فرزند خردسالتان را به جشن تولد کودک همسایه برده اید و در حالی که بچه ها در حال بازی و شادی و خنده با یکدیگرند ، بچه همسایه در بین جعبه های رنگی هدیه هایش نشسته است و از این که ان ها را باز می کند ف از شادی در پوست خود نمی گنجد . در همین لحظه متوجه چهره فرزندتان می شوید که حیرت زده ، معصوم و گریان شاهد چنین صحنه ای است . با وجود آن که قبل از آمدن به جشن تولد ، جندین بار به فرزندتان گفته اید که : هدیه ها مهم نیستند ، مهم این است که تو می توانی با بچه های دیگر بازی کنی . ولی باز هم ا گریه می کند تصور شما این بوده است که او کودک فهمیده ای است و موقعیت را درک خواهد کرد و روز تولد به بازی و تفریح با کودکان دیگر خواهد پرداخت . اما تازه متوجه می شوید که منطق و استدلال فقط خاص بزرگسالان است و کودکان زمای که هیجان زده و متاثر می شوند ، هیچ کنترلی بر احساسات خود ندارند و خیلی سریع و راحت عقل و منطق را فراموش می کنند. در چنین مواقعی آن ها به همدردی نیاز دارند تا بتوانند احساسات جریحه دار شده خود را تسکین دهند و این لحظه¬ای است که قلب و گوش پدر و مادر باید هم زمان عکس العمل نشان دهند.
مهم ترین گام برای ورود موفقیت آمیز کودک به دنیای هیجان ها و عاطفه ها ، توجه کردن توام با ابراز همدردی و مهم شمردن احساس های کودک ، چه مثبت و چه منفی است . گوش کردن همراه با ابراز همدلی ، نه تنها به کودک آرامش و امنیت می دهد بلکه به او کمک می کند تا بحران موجود را راحت تر سپری کند و تجربه ای عاطفی برای موقعیت های احتمالی خود در ذهنش داشته باشد . برای مثال موقعیت جشن تولد کودک همسایه را دوباره به خاطر آورید در این حالت می توان به کودک گفت : می دانم که مشاهده هدیه های بی شمار و رنگارنگ دوستت برای تو سخت است . من کاملا احساس تو را درک می کنم . آن گاه سعی کنید با بیانی ساده چگونگی احساس او را در ان لحظه برایش شرح دهید ، با او همدردی کنید و از او بخواهید که با توجه به شرایط سعی کند احساس درونی خود را کنترل کنید و به جای توجه به هدیه ها ، با بازی و تفریح مشغول شود . این لحظه بسیار حساس و مهمی برای کودک است . کودک پس از آن که دریابد پدر و مادرش موقعیت اساسی او را درک کرده اند ، راحت تر و بهتر می تواند بر حس درونی خود غلبه کند و به رغم رنجیدگی ، به شادی و خنده روی اورد . اکنون او دیگر دوستش را دشمن خود نمی داند و از این که ان شب را متعلق به او بداند ، ناراحت نیست .

.

.


گوش دادن و مشاهده کردن

با گوش دادن به صحبت های کودک و توجه نشان دادن به احساسها و هیجانهای درونی او میتوان به آن چه برای او مهم است و او را تحت تاثیر قرار می دهد ، پی برد . این گونه گوش دادن نیاز به چیزی فراتر از دو گوش دارد : زیرا کودکان احساسهای خود را با روش های گوناگون بیان می کنند . والدین باید سعی کنند نسبت به سرنخ های عاطفی کودکانشان حساس و هوشیار باشند. این سرنخ ها می توانند شامل تغییر حالت چهره  مثل گره افتادن ابروها) ، زبان تن (مثل مشت شدن دست ها ، افتادگی شانه ها و …) شیوه صحبت کردن آن ها ( مثل زیر و بمی صدا ، کلمات به کار برده شده ، تاکید بر روی برخی واژگان و …) با دیگر راه های بروز احساس هایشان باشند. برای مثال ، کودکی را در نظر بگیرید که قبلا از شنا کردن و رفتن به استخر لذت می برده است ، ولی به یک باره از استخر و شنا متنفر می شود . زمانی که از او علت را می پرسید او تنها با بالا انداختن شانه هایش می گوید : دوست ندارم به استخر بروم . بدیهی است احساس این کودک به نوعی آزرده شده است که با کمی دقت و توجه می توان علت را دریافت . مشکل ترین کار در این هنگام آن است که کودک شروع به بیان خود و احساسش کند. به همین منظور او ابتدا باید با پدر و مارد و اطرافیانش احساس صمیمیت و نزدیک کند. با کمک به کودک برای شناخت هیجان درونی خود ، نه تنها والدین احساس راحتی بیشتری میکنند ، بلکه کودک را تشویق به شناخت حالتهای درونی خود میکنند و همین امر موجب تقویت مهارتهای اجتماعی کودک می شود .

.

.

نکات کلیدی برای والدین

– احساس ها و هیجان های کودک را نادیده و کم اهمیت نگیرید . به طور حتم آنها برای کودک بسیار مهم و با ارزش اند .
– به شیوه ای به سخنان کودک گوش دهید که او متوجه شود شما با جدیت درصدد کمک به او هستید.
– احساس های کودک را مورد انتقاد ،سرزنش یا قضاوت قرار ندهید . در عین حال سعی کنید شیوه ای بیابید که علت هیجان های او را بهتر بشناسید.
– همیشه قبل از نصیحت کردن کودک ، او را درک کنید و با او به همدلی بپزدازید .

.

.

نام گذاشتن بر هیجان ها

خشم ، دشمنی ، غمگینی ، ناکامی و … همه کودکان این گونه هیجان های منفی را گاه گاهی تجربه می کنند ، اما چگونه می توان به ان ها یاد داد که با این گونه هیجان های درونی خود مقابله کنتد و فشار ناشی از ان ها را کاهش دهند؟
اولین گام برای این کار آن است که ابتدا نام هر یک از حالت های هیجانی خود را بدانند. بیشتر کودکان واژگان مناسب برای بیان احساس های درونی خود مثل : حسادت ، ترس ، نگرانی ، رنجیدن و … را نمی شناسند . والدین یا مراقبین باید به تدریج که کودک با هریک از این هیجان ها آشنا می شود ، نام آن ها را به کودک یاد بدهند . نامگذاری برای این احساس ها نه تنها به کودک کمک می کند که خود را بهتر بشناسد ، بلکه راهی برای بیان ان چه در درون خود تجربه می کنند ، در اختیار آنها میگذارند .
بدین منظور به چند نکته زیر توجه کنید :


۱- سعی کنید به اتفاق کودکتان درصدد یافتن حالت های هیجانی گوناگون برآیید.
۲- می توانید حالت های هیجانی مختلف را با استفاده از اجرای نمایش نامه یا تئاتر عروسکی و یا به کمک برگه زیر به کودک بیاموزید.
۳- صحنه های احساسی مختلف را برای کودک شرح دهید و از او بخواهید که نوع هیجان را حدس بزند .
۴- سعی کنید با رفتارهای خود و الگو قرار دادن عکس العمل هایتان ، روش های شناخت احساس های دیگران را به کودک یاد بدهید .
۵- شیوه دیگر آن است که هنگامی که متوجه شدید کودکتان حالت هیجانی خاصی را تجربه می کند ، با ابراز همدردی با او و صحبت درباره آن حالت ، احساس کودک را برایش شرح دهید .

– دانلود برگه آموزش هیجانات و احساسات به کودکان


پاسخی دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


پنج + = 8

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>