تقویت هوش هیجانی
ارسال شده: سه شنبه تیر 25, 92 5:19 pm
سلام.نما ز و روزتون قبول.
دختر من احساسات قوی داره ولی نمیتونه درست وبجا بروز بده.بعضی جاها باجخالت احساساتشو بروز میده،بعضی جاها اصلا بروز نمیده،بعضی جاها باعصبانیت بروز میده،احساس میکنم اون شادی کودکانه رو نداره(بیشتر وقتها اینجور میشه،خیلی درون گراست)
چطور میتونم کمکش کنم احساسشوراحت بروز بده ،یااینکه اگه بادوستهاش بعضی جاها که مخالفه بدون عصبانیت وبدون ترس از ردشدن خ
واستش ، قشنگ و با ارامش صحبت کنه.
یادمه حدودا دوسالش بود که داشت برنامه کودکی رو میدیدکه یه قسمتیش غمگین بود .بهار خیلی گریش گرفته بود .من داشتم از پذیرایی رد میشدم که دیدم بهاره خانوم سرشو کرده تو متکا برای اینکه کسی متوجه گریش نشه ،گریه میکرد.یا اینکه بعد از فوت مادرجونش ،وقتی از دلتنگی بغزش میگرفت باهمه میخواست دعوا کنه،وقتی میبردمش تو اتاق و ازش میپرسیدم چرا بداخلاقی میکنی اون موقع دیگه بغضش میترکید ومیگفت دلم برای مامانجون تنگ شده، ولی بازم سعی میکرد که تو شدت گریش صداش وکسی نشنوه.
دختر من احساسات قوی داره ولی نمیتونه درست وبجا بروز بده.بعضی جاها باجخالت احساساتشو بروز میده،بعضی جاها اصلا بروز نمیده،بعضی جاها باعصبانیت بروز میده،احساس میکنم اون شادی کودکانه رو نداره(بیشتر وقتها اینجور میشه،خیلی درون گراست)
چطور میتونم کمکش کنم احساسشوراحت بروز بده ،یااینکه اگه بادوستهاش بعضی جاها که مخالفه بدون عصبانیت وبدون ترس از ردشدن خ
واستش ، قشنگ و با ارامش صحبت کنه.
یادمه حدودا دوسالش بود که داشت برنامه کودکی رو میدیدکه یه قسمتیش غمگین بود .بهار خیلی گریش گرفته بود .من داشتم از پذیرایی رد میشدم که دیدم بهاره خانوم سرشو کرده تو متکا برای اینکه کسی متوجه گریش نشه ،گریه میکرد.یا اینکه بعد از فوت مادرجونش ،وقتی از دلتنگی بغزش میگرفت باهمه میخواست دعوا کنه،وقتی میبردمش تو اتاق و ازش میپرسیدم چرا بداخلاقی میکنی اون موقع دیگه بغضش میترکید ومیگفت دلم برای مامانجون تنگ شده، ولی بازم سعی میکرد که تو شدت گریش صداش وکسی نشنوه.