اضطراب جدایی در کودکان، آیا کودک شما به راحتی به مهد کودک و یا مدرسه می رود؟

 

اضطراب جدایی به‌طور طبیعی بین سن ۶ ماهگی و ٣ سالگی رخ می‌دهد که اوج آن در سن ٢۴-١٢ ماهگی است و پس از ٢۴ ماهگی به‌تدریج کاهش می‌یابد. اضطراب کودک هنگام جدا شدن از والدین معمولاً از یک روز به روز دیگر متفاوت است، یک روز کودک هنگام جدا شدن از مادر مضطرب می‌شود، روز دیگر به مادر می‌چسبد و غمگین است و یک روز دیگر، قشقرق راه انداخته و در مقابل جدایی مقاومت و واکنش شدید از خود بروز می‌دهد. به‌تدریج کودک به سمت استقلال می‌رود ولی هنوز مرحله انتقالی می‌تواند مشکل باشد و برای کودک و مادر استرس‌زا باشد.
برای کودکانی که تجربه جدایی‌های بسیار مکرر و یا بسیار اندک از مادر داشته‌اند، جدایی ممکن است اضطراب بیشتری را ایجاد کند. هرچه کودک بزرگتر می‌شود و مفهوم زمان را درک می‌کند و مدارای موفقیت‌آمیز هنگام جدایی را بیشتر تجربه می‌کند، از اضطراب او کاسته می‌شود.

عواملی که ممکن است در شدت اضطراب جدایی کودک دخالت داشته باشند شامل موارد زیر است:
•خستگی و بیماری کودک
•تغییر در عادات و برنامه‌های منزل
•تغییراتی که در خانواده رخ می‌دهد مانند: تولد فرزند جدید، طلاق، جدایی والدین، مرگ و یا بیماری اعضای خانواده و …
•عوض شدن پرستار و یا مراقبین کودک
•والدین معمولاً علت اضطراب جدایی نیستند ولی می‌توانند با رفتارهای خود آن‌را بدتر یا بهتر کنند.
•کودکانی که از نظر سرشتی، کودکان سخت و دشواری هستند و به تغییرات جدید، مکان و اشخاص جدید دیر عادت می کنند، بیشتر مستعد اضطراب جدایی هستند.
عوامل زیر می‌تواند شانس اضطراب جدایی را در کودک شما کاهش دهد:
•از سن۱۴ ماهگی به بعد در زمان‌هایی کوتاه و به‌طور گهگاه از پرستار کودک و یا شخص نزدیک دیگر استفاده کنید تا کودک را مراقبت و نگهداری کند. این موضوع علاوه بر آن‌که کمک می‌کند تا کودک در زمان‌هایی کوتاه، دور شدن از مادر را تجربه کند، فرصتی را نیز در اختیار کودک قرار می‌دهد تا اعتماد به سایر بزرگسالان در او شکل گیرد.
•از ١٢ ماهگی به بعد کودک را وارد ارتباط با همسالان نمائید. (گر چه کودک در این مرحله معمولاً وارد بازی‌های مشارکتی نمی‌شود) و از سن ٣ سالگی می‌توانید فرصت تجربه بازی‌های گروهی را به او بدهید.
•از سن ۴-٣ سالگی کودک می‌تواند بعضی اشکال کلاس‌های پیش‌دبستانی و مهدکودک را تجربه کند، به‌خصوص برای کودکانی که زیاد به والد خود وابسته هستند.

این گونه به کودکی که از اضطراب جدایی رنج می‌برد کمک کنیم:
•در ابتدا سعی کنید کودک را در زمان‌هایی کوتاه به مراقب جدید یا مهد کودک بسپارید، زمان‌هایی که بتواند تجربه‌های مثبتی را در آن‌جا داشته باشد.
•قبل از آنکه کودک را در محل جدید ترک کرده و تنها بگذارید، کمک کنید تا کودک با محیط و مردم جدید آشنا شود.
•روی موارد مثبتی که در محیط جدید رخ می‌دهد متمرکز شوید، نگذارید بچه‌ها از تصور چیزهای بدی که ممکن است رخ دهد نگران شده و بترسند.
•اضطراب کودک را به تمسخر نگیرید و او را به‌خاطر این ترس و اضطراب سرزنش و شماتت نکنید.
•اجازه دهید تا کودک شما بداند که می‌فهمید چقدر سخت است که انسان از کسی که تا این حد دوستش دارد جدا شود، کودک را درک کنید و بپذیرید. اما زیاد با او همدردی و دلسوزی نکنید.
•تسلیم خواسته کودک نشوید و به او بفهمانید که در امنیت و سلامت خواهد بود.
•عشق، محبت و علاقه بی‌قید و شرط خود را از کودک دریغ نکنید.
•اگر کودک بزرگ‌تر است او را به کودکان دیگری که در آن محیط هستند معرفی کنید و بازی و تفریح خاصی را با آن‌ها ترتیب دهید.
•انتظار آن‌را داشته باشید که در چند هفته اول ورود به مهد و یا مدرسه کودک خسته باشد و زود تحریک‌پذیر شود.
•هنگام ترک کودک او راببوسید و نوازش کوتاهی نموده و با خوشرویی از او خداحافظی کنید. مراسم خداحافظی و ترک کودک را خیلی طولانی نکنید، بر احساسات دلسوزانه خود غلبه کنید و چندین بار نروید و برگردید.
•دزدکی و یواشکی کودک را ترک نکنید.
•قبل از شروع مهد، آمادگی و یا مدرسه، تدارک کتاب، دفتر و وسایل مورد نیاز کودک را ببینید و برای فراهم آوردن آنها کودک را مشارکت بدهید.
•حتی زمانی که فکر می‌کنید مربی و یا معلم کودک شما سخت‌گیر است و یا کودک توسط کودک دیگری مورد قلدری و اذیت قرار گرفته است، او را از مدرسه و یا مهد خارج نکنید، سعی کنید مشکل را رفع نمائید.
•اگر کودک تحت هیچ شرایطی حاضر نشد به مهد یا مدرسه برود و در منزل ماند، برای او زیاد فعالیت‌های تفریحی و سرگرمی فراهم نکنید.
•در بازی‌ها با ایفای نقش، جدایی را با کودک تمرین کنید.
•پس از بردن کودک به مهد یا مدرسه مدتی آنجا بمانید، سپس کودک را با معلم یا مربی تنها بگذارید و سپس نزد او برگردید.

سخنی با مربیان و معلمان کودک:
•خود را به کودک معرفی کنید و از او دعوت کنید تا با اسباب‌بازی‌ بازی کند یا چیزی بخورد.
•اگر کودک دچار حمله هراس شده است از والد بخواهید نزد کودک بماند تا وی آرام‌تر گردد و او را با صدایی گرم ، محبت‌آمیز، راسخ و قاطع آرام کند.
•هرگز کودک را به‌خاطر اضطراب و غمگینی‌اش مورد انتقاد قرار ندهید.

توجه:
در صورتی‌ که کودک موارد زیر را نشان دهد، لازم است مورد ارزیابی دقیق‌تر قرار گرفته و مشاوره تخصصی‌تر دریافت کند:
•چنانچه پس از گذشت ٢ هفته کودک هنوز آرام نگرفته است و مشکلات هنگام جدایی ادامه دارد.
•کودک صبح‌ها قبل از جدا شدن از مادر و رفتن به مهد کودک یا مدرسه شکایات جسمی مکرر مانند: سردرد، دل‌درد، سرگیجه، حالت تهوع، استفراغ، طپش قلب و … دارد.
•اضطراب جدایی به سال‌های مدرسه ابتدایی کشیده شده و با فعالیت‌های متناسب رشدی و سنی کودک تداخل دارد.
•کودک در هیچ مرحله‌ای از زندگی خود دچار اضطراب جدایی نشده است.
•امتناع از رفتن به مدرسه در بچه‌های بزرگ‌تر و نوجوانان اکثراً مطرح کننده مشکل جدی‌تری است که نیازمند کمک تخصصی است.

منبع: میگنا(دانشنامه روانشناسی و علوم تربیتی)

۱۰۲ comments

  • باسلام دختر سه ماه چهار ساله دارم از خونه بیرون نمی‌برم زیاد تا حالا مداد ندادم بهش نقاشی کنه فقط بخاطر شرایط خونه با من پدر بزرگش و پدرش زندگی میکنید از صبح تا شب کارتن میدید تا ۹شب خوابش میبرد نوشتنش پیش یک تو کلاس راه می‌ره درسایی که معلم میده بلده ولی تو کلاس همکاری نمیکنه تو خونه میاد همه کارهایی که معلم گفته رو برای من توضیح میده تازه مداد دست گرفتن بهش یاد دادم دلیلش چیه

  • سلام روزتون بخیر باشه
    پسر پنج سال و هفت ماهه دارم
    از روز اول مهر تا الان هر روز که می‌خواد بره پیش دبستانی میگه حالت تهوع دارم و واقعا بعضی اوقات هم گلاب به روتون بالا میاره این قضیه من و خیلی ناراحت میکنه
    بچه خجالتی نیست ولی اعتماد به نفس پایینی داره
    هر کاری که می‌خواد انجام بده باید من باشم کلا خیلی زیاد به من وابسته است
    اوایل که اضطراب حدایی هم داشت
    ممنون میشم راهنماییم کنید

    • در پاسخ به پریسا
      با سلام
      بله این علایم جسمانی اضطراب می تواند باشد که برای درمان و یادگیری نحوه ی مواجه درست با کودکتان در این مواقع باید آموزش ببینید با خط تماس بگیرین

  • سلام و وقت بخیر ،دختر ۴ ساله ای دارم که هفته ای یک بار به کلاس خلاقیت و بازی میرود بعد از ۷ جلسه امروز جلو در کلاس با قاطعیت تمام به نرفتن به کلاس اصرار داشت؛و چون قبلا چند بار دیده بودیم ،بچه های کوچکتر یا بزرگتر از خودش وقتی در جمعی جیغ میکشند و او میترسد و باعث گریه شدید شده بود اصرار به رفتن نکردم اما در حال حاضر واقعا نمیدونم چه برخوردی برای این فرار از کودکان و بزرگسالانی که داره باید باهاش بشه البته همیشه هم جیغ نبوده حتی اگر با کسی راحت نباشه و بهش گفته بشه برق و خاموش کن به شدت میترسه اما با افراد خانواده اصلا چنین رفتاری نداره

    • در پاسخ به مائده
      با سلام
      ممکنه کودکتان اضطراب داشته باشد که اول برای تشخیص دقیق اقدام کنید تا در ادامه نحوه ی رفتاری صحیح با این کودکان را آموزش ببینید…

  • سلام. پسرم سه سال و نیمه. تا سه سالگی فقط مامان و بابا میگفت. و عمه چند کلمه خیلی محدود. از سالگی بردم گفتار درمانی و خودم بیشتر کار میکنم خیلی الحمدالله بهتر شده. دکتر گفتار درمانگر گفتن ببرن مهد برای اینکه بلد نیست با هم سن و سالاش بازی کنه و ارتباط بگیره. بردم به شدت به من وابسته هست هر جا میریم که خیلی شلوغه بچه هست حالا مهد یا جلی دیگه بغض میکنه گریه میکنه. بردمش مهد به حرف مربی یواشکی اومدن بیرون گریه کرده بود و بعد آروم سی ده بود. ولی هربار که می‌خواستیم بریم مهد میگفت مامان نریم اونجا. بحدود چهار جلسه بردم خودمم میرفتم داخل بعدش بردن اردو منم با پسرم رفتیم مدام بهانه نمی‌گرفت و گریه میکرد. از بلندی و جاهای سیب دار می‌ترسید. با بچه ها نمی رفت بازی کنه گریه میکرد. و فقط میخواست بچه دوساله که تو مهد بود رد دستش رو بگیره خودش با اون مشغول کنه حدود بی ک ساعتی فقط گریه و جیغ که من دست اون دختر دوساله رو بگیرم ولی اون دختر دست ش نمی داد. مدیر مهد هم اونجا توجهی نمی‌کرد دینه بعد از اون اردو نبردم و الان جای دیگه فقط کلاس نقاشی و بازی بردم جلسه اول رفتم امروز یک ساعت بهانه و گریه که من حیوانات دست مربی رو میخوام و از شلوغی ملاس عصبانی میشد. خواهش میکنم کمکم کنید

    • در پاسخ به امیر علی
      با سلام
      در مورد ارتباط گیری کودک نیاز به بررسی دقیق‌تری می باشد تا به دنبال آن تکنیکهای رفتاری لازم در این موضوع انتخاب شود…

  • سلام من پسر ۹ساله دارم که مدام تو مدرسه گریه میکنه . ازش میپرسم میگه میترسم دنبالم نیای . درصورتی که من منظم زود تر از زنگ اخر مدرسه هستم . خیلی گریه هاش ناراحتم میکنه از صبح که بیدار میشه با بغض میره مدرسه و به بهانه های مختلف گریه میکنه و منو میخواد چکار کنم لطفا راهنماییم کنید

    • در پاسخ به مینا
      با سلام
      احتمالا کودک اضطراب دارد که باید بررسی کرد ببینیم از کجا شروع شده و بعد با کمک تکنیکهای شناختی رفتاری درمان های لازم صورت گیرد…

  • سلام پسرمن ۳سال و۹ماهشه
    پسرم رو در کلاس ای مت ثبت نام کردم
    اما حاظر نیست بدون من سر کلاس بشینه.دوجلسه باهاش رفتم وسط کلاس که با بهانه میخام بیرون برم میگه در باید باز باشه که ببینمت.لطفا راهنمایی کنید

    • در پاسخ به یاسین
      با سلام
      تکنیکها و روش های خوبی برای کمک به کودک در جدایی از مادر و حل اصطراب جدایی احتمالی در او هست که بعد از ارزیابی وضعیت روانی کودک به شما آموزش داده می شود…حتما مشاوره دقیقی بگیرین

  • باسلام پسر ۶ ساله دارم که خیلی به مادرش وابسته هستش وهرجا هم میره باید باهاش باشه والان یه چند روزی هستش که به پیش دبستان رفته ولی متاسفانه باید مادرش در کلاس بشینه تا اون هم بمونه یک بار بدون اینکه بفهمه توکلاس تنهاش گذاشت اومد خونه که بعداز رفتن مادر از کلاس با حالت گریه خیلی شدید شروع به فراری کرد وبلافاصله مربی ها مادرشو خبردار کردند تا بیاد پیشش بمونه،ممنون میشم من رو راهنمای بفرمایید چه کار باید بکنیم تا در کلاس بمونه .

    • در پاسخ به حسین
      با سلام
      بدترین کاری که در این موارد می شود کرد این است که مادر یواشکی کودک را در مهد تنها بگذارد.خود این اتفاق یک خاطره اضطراب زا ثانویه ایجاد می کند که خودش نیاز به درمان دارد.پس فعلا مادر با کودک می ماند تا بتوان این شرایط را با روش های درست با توجه به وضعیت کودک مدیریت کرد…مشاوره بگیرین راهنمایی می شوید

  • سلام، معلم پایه دوم هستم و دانش اموز دختری دارم که وابستگی شدیدی به مادرش دارد و بدون مادرش نمیتواند در کلاس بماند از سال اول مادرش به اصرار اون در کلاس درس مینشست تا پایان روز…بخاطر مشکل جسمی که دارد میترسد هرلحظه نیازمند کمک باشد و برای همین نمیتواند از مادرش جدا شود و باید به هرشکل از بودن مادرش در داخل یا حتی بیرون کلاس مطمئن باشد وگرنه تمرکز ندارد، با او چه کنم؟؟؟

    • در پاسخ به مرجان
      با سلام
      در این موارد حتما نیاز است کودک بررسی دقیقی شود و ریشه های اضطرابی او مورد سنجش قرار گیرد و به دنبال آن تکنیکهای درمانی لازم به مادر و معلم آموزش داده شود . شما فعلا یک همدلی خوب با او داشته باشید و فرصت هایی ایجاد کنید که کم کم اعتمادش به شما جلب شود تا بشود درمان را ادامه داد

  • سلام دختر من سه سال و نه ماهشه
    با بچه های دیگه خیلی زود دوست میشه و بازی میکنه ، خونه اقوام مثل مادرم یا مادرشوهرم خیلی راحت بدون من میره و از جدا شدن از من دچار اضطراب نمیشه، من همیشه برای بازار رفتن یا انجام کارهام راحت بودم چون دخترم پیش عمه و خاله اش راحت و بدون دردسر می مونه
    از اوایل اردیبهشت بردمش مهدکودک ، تا جلسه ششم خوب بود و میرفت راحت و خیلی هم دوست داشت و جدایی از منم ناراحتش نمیکرد، اما الان دو جلسه است که میگه من دیگه نیمیخوام مهد برم و صبحها که میبرمش شدیدا گریه می کنه و به من می چسبه و به زور از من جدا میشه، همش هم میگه مامان من مهد دوست ندارم میخوام تو خونه پیش تو باشم
    البته مربی هاش میگن بعد از رفتن من نهایتش تا ده دقیقه یک ربع گریه میکنه و بعدش دیگه آروم میشه
    ظهر هم که میرم دنبالش آرومه و گریه نمی کنه ولی بازم میگه مامان من ناراحت شدم که رفتی من دیگه نمیخوام برم مهد
    نمیدونم چیکار کنم آیا بازم بفرستمش یا نه
    اینم بگم من هرروز سر یه ساعت مشخص دنبالش میرم و اصلا تاخیر نمیکنم
    بهش وعده خریدن یه جایزه که خیلی هم دوستش داره هم دادم که اگه بدون گریه بره مهد براش میخرم ولی انگار تاثیری نداره
    من اصرارم برای مهد فرستادنش برای اینه که دخترم تو فا میل و آشنا متاسفانه هیچ همبازی ای نداره ، تو آشناهای نزدیک بچه هم سن و سال دخترم نداریم متاسفانه ، ولی خودش خیلی دوست داره با بچه های دیگه دوست بشه
    لطفاً راهنماییم کنین که چیکار باید بکنم

    • در پاسخ به مریم
      با سلام
      باید دید و وارسی کرد در مورد احساس کودک و ریشه آن ، تا از آن طریق متوجه نوع نگرانی کودک شد و حمایتش کرد، اینکه مهد را نرود در ابتدای ماجرا پاک کردن صورت مسیله است ،به هر حال مشاوره دقیقی بگیرد تا با توجه به شرایط کودکتان راه حلهای مختلف ارزیابی شود…

  • با سلام پسری دو سال و نیمه دارم که از هر جهت خوبه ولی تو جمع بچه های پر سر و صدا که نمیشناسه کمی خجالتیه و من یک ماه و نیمه دیگه بچه ی دومم به دنیا میاد.به نطرتون الان زمان مناسبی هست برای اینکه مهد کودک بفرستمش تا به اونجا عادت کنه قبل از به دنیا اومدن فرزند جدیدم و یا دست نگه دارم و بعد از سه سالگیش بفرستمش مهد؟
    و البته این رو هم بگم که مدتیه به خاطر سرمای هوا و وضعیت خودم همش با خودم تو خونه بوده و نتونستم به کلاسهای اموزشی یا پارک ببرمش

    • در پاسخ به سمیه
      با سلام
      یک مقدار وقت کم است, چرا که برخی بچه ها برای شروع مهد نیاز به مقدمات و آمادگی های بیشتری دارند که وقت زیادتری را هم طلب می کند. می توانید از الان یک سری کارگاه ها که مادر و کودک همراه هم هستند شروع کنید تا کمی با این محیط های رسمی تر آشنا شود و از همان سه سالگی به بعد مهد را شروع کنید آن هم حتما آموزش ببینید که مقدمات و تکنیک های شروع مهد خصوصا برای کودکان محتاطتر یا شاید مضطرب تر را صحیح به کار برید

  • سلام. پسر من سه ساله و ۵ ماهه هست. سه روز بردمش مهد و روز سوم به خودش گفتم برم اداره و برگردم اون هم گفت برو. همین که من رفتم گریه کرد و معلم ها زنگ زدن که بیایید و ببریدش. من هم رفتم و دیگه پایش را توی مهد نگذاشت. از اون روز تا حالا که حدود یک ماه میگذره خیلی وابسته تر شده و کلاس هایی که قبلا خودش به تنهایی می رفت الان حاضر نیست بره. همش ترس جدایی داره. واقعا درمانده شدم نمیدونم چکار کنم. نگران پسرم هستم. لطفا راهنمایی کنید.

    • در پاسخ به نگار
      با سلام
      جدا شدن از مادر خصوصا در اولین تجربیات کودک باید کاملا به صورت تدریجی باشد. سه روز هرگز کافی نبوده و در حال حاضر کودک می تواند دچار ترس و اضطراب شدید در موقعیت های مشابه شود. ابتدا باید از طریق تکنیک های درست این خاطره و هیجانات مرتبط با آن را تعدیل کرد و پس از ان با روش درست و اصولی تمرین برای جدایی از شما اتفاق بیفتد.

  • با سلام واقعا دیگه نمیدونم مشکلم رو به کی بگم چون همه در و همسایه ها فامیل و آشناها میدونن که پسرم حتی یک لحظه از من جدا نمیشه تصمیم گرفتم به کلاس نقاشی ببرمش روز اول مربیش اجازه داد کنارش بشینم در تموم اون مدت فهمیدم که چقدر پسرم تمام حواسش به معلمش هست. اما جلسه دوم مربی دیگه اجازه نداد که من بشینم برای همین پسرم به هیچ وجه حاضر نشد توی کلاس بشینه. حالا هر روز میبرمش تا بتونه از بچه ها الگو بگیره اما از ته دل نگران این موضوع هستم چون همه بچه های آپارتمان در حیاط بازی میکنن اما پسر من فقط زمانی با اونها بازی میکنه که من کنارش باشم. این هم بگم ارتباط با بچه ها خیلی خوبه . هوش پسرم هم بالاست و هرچیزی رو فورا یاد میگیره. به نظرتون چیکار باید بکنم. حتی امشب کار اشتباهی انجام دادم و کار رو بدتر کردم مثلا گفتم برم اتاق و بگم که کار دارم و مدتی اونجا بمونم از شانس من در قفل شد و پسرم از ترس گریه کرد خوبه باباش پیشش بود و بعد از ده دقیقه تونست در رو باز کنه فکر میکنم از امشب بیشتر بهم میچسبه. در ضمن شب ها تو اتاقش می خوابونم اما صبح میبینم کنارم خوابیده. تو رو خدا کمکم کنید.

    • در پاسخ به سمیه
      با سلام
      سن کودک ذکر نشده است. امکان دارد مسیله اضطراب جدایی حل نشده باشد که نیاز به درمان دارد با مشاورین کودک فردا در تماس باشید…

    • با سلام و احترام بنده هم یک دختر پنج و نیم ساله دارم که امسال مهر به پیش دبستانی رفته و تقریبا همین مشکلات پسر خانم سمیه را دارد ولی یکم کمتر مثلا با بچه‌های فامیل به بازی می‌پردازد ولی در حال حاضر مشکل اینست که به تنهایی به مدرسه نمی‌رود به صورتی که روز اول مادرش در کلاس کنارش نشسته است روز بعد تا حالا پشت در کلاس و در زنگ تفریح هم حتما باید با مادرش به حیاط برود و هنوز مادرش موفق نشده که فاصله خود را از او بیشتر نمایید و هر وقت این نکته را به دخترم می‌گوید با گریه می‌گوید نه طور به خدا پشت در کلاس بمون و نرو تو دفتر چند روز دیگه باش خودم بهت میگم برو خونه ولی اون چند روز اصلا نمیرسه. ممنون می‌شوم اگر جواب بنده را هم بدهید.

    • در پاسخ به مهدی
      با سلام
      جدایی از مادر و نگرانی به دنبال آن در شروع کلاس کودک طبیعی است اما اگر بیش از اندازه ویا با شدت بالایی همراه باشد می تواند نشان دهنده اضطراب جدایی در کودک باشد که نیاز به درمان تخصصی تر دارد. با مشاورین ما در تماس باشین…

  • با سلام.دختر۲۳ ماهه دارم بخاطر ماه رمضون اینوبردم مهد ثبت نام کردم….قبلا پیش مامانم بوده. اصلا با بچه هابازی نمیکنه. اگه بچه نزدیکش بیادگریه میکنه.الان مهد هر روز گریه میکنه.نمیدونم بعد اینکه من میام هم گریه میکنه یا نه. اونا که میگن گریه نمیکنه.ظهر که میرم دنبالش. تو چهرش یه بغض هست. نگرانم.نمیدونم ببرمش یا نبرمش.اونجاهم بابچه ها بازی نمیکنه

    • در پاسخ به کیمیا
      با سلام
      سن دختر شما برای مهد رفتن به صورت کامل مستقل می تواند زود باشد بهتر بود ابتدا به همراه کودک در کلاس های بازی متناسب با سنش شرکت می کردین و به تدریج با دادن فرصت کافی برای علاقمند شدن او به این جمع ها جلو می رفتین…

  • با سلام پسری ۳/۵ ساله دارم که از ۷ ماهگی چون من سر کار می رم پیش مامانم بوده و تقریبا به من هیچ وابستگی نداشت .تصمیم گرفتم که از این به بعد به مهد بره روز اول و دوم بسیار خوشحال و شاداب و هیجان زده بود حتی من می خواستم پیشش بمونم می گفت مامان تو برو سر کار و می رفت داخل مهد و کلاسش در طی روز هم هر بار زنگ می زدم حالشو بپرسم می گفتن خیلی خوبه اما از روز سوم به بعد بهانه گیری شروع شد و هر روز بدتر از دیروز تا جائی که می گه من اصلا نمی رم مهد و به منم می گه تو نرو سر کار. وقتی می ریم مهد فقط دوست داره بازی کنه اصلا دوست نداره بره تو کلاس یا با مربی ها در ارتبط باشه می گه تو بشین اینجا منم بازی کنم و اگر بخوام بیام بیرون شدیدا گریه می کنه یک بار هم متاسفانه به حرف یکی از مربی ها گوش دادم اشتباه کردم و بدون خداحافظی ازش اونجا رو ترک کردم که دیگه کلا اعتمادش رو به من از دست داده .سوالم اینه آیا بهتره با دلش راه بیام و هر روز برم مهد اونجا پیشش باشم ؟یا اینکه فعلا رفتن به مهد رو کنسل کنم؟ کدام راه برای پسرم مناسبه چون نمی خوام اصلا آسیب ببینه. ممنون از راهنمائیتون سپاس فراوان

    • در پاسخ به توکلی
      با سلام
      در ابتدا نباید مهد رفتن را کنسل کنید باید حتما داخل مهد و اوضاع اونجا چک شود که مشکلی نباشد بعد با توجه به اینکه کودک بی اعتماد هم شده است طول می کشد تا به ماندن مستقل در مهد عادت کند ، شما با او بروید و کم کم سعی در عادت دادن او به مهد و مربی اش کنید…

  • سلام دختر ۲/۵ ساله ای دارم که از ۹ ماهگی مهد میرفته روابط عمومی بالایی داره و با بچه ها و بزرگترها سریع آشنا میشه. الان مدت ده روزه که میگه نمی خوام برم مهد و با گریه از من جدا میشه. می خواهم مهدش را عوض کنم اما با این وابستگی او نمی دانم این کار را انجام بدم یا نه؟ بعد از جدا شدن از من آروم میشه و ساعت ۴ که میرم دنبالش آرومه. دلیل این گریههای کلافه کنندش چیه و اگر مهدش را عوض کنم بدتر میشه؟

  • سلام دخترم ۱۵ماهه است بردیمش مهد کودک روز ائل خیلی خوب بود اما از روز دوم به بعد نمیمونه میشه راهنمایی بفرمایید

    • در پاسخ به هادی فتوحی
      با سلام
      به دلیل پایین بودن سن فرزندتان در صورت شاغل نبودن مادر بسیار مطلوب است ایشان از کودک مراقبت کنند، در صورت شاغل بودن مادر و اجبار در بردن فرزندتان به مهد این کار باید بسیار آهسته و با همراهی مادر صورت بگیرد تا کودک کم کم به مربی عادت کرده و مادر نقش خود را کم کم کمرنگ کند.

  • دختر ممن ۹سالشه کلا روحیه لجبازی رو داشت همیشه ولی ۳ماهه که من و پدرش از هم جدا شدیم و ترانه لجبازیاش غیر قابل تحمل شده چه کنم

    • در پاسخ به منا
      با سلام
      کودک شما نیاز به این دارد که زندگی منظمی داشته باشد،همچنین برای او درمورد طلاق و شرایط و زمان ملاقات با پدرش صحبت کنید،سعی کنید وقت بیشتری برای او داشته باشید.

  • سلام کودک پانزده ماه دارم هر وقت خانه مادرشوهرم می روم.مادر شوهرم مدام از لفظ مامان برای فرزندم استفاده می کند وواز هر ده کلمه نه کلمه مامان است .این موضوع مرا ناراحت می کند و دوست دارم کودکم فقط من را با این لفظ صدا کند .که م ای باعث شد هدر من حس تنفر ایجاد شود و همین حس را گاهی به کودکم انتقالادهم.لطفا راهنمایی کنید

    • در پاسخ به سارا
      با سلام
      مادر گرامی کودک شما با بزرگتر شدن متوجه خواهد شد که مادربزرگ خود را آنگونه صدا بزند که شمامی خواهد، در ضمن اینکه با صدا زدن مادر بزرگ به این اسم مطمین باشید در جایگاه مادری شما نزد کودکان تزلزلی ایجاد نخواهد شد. در صورتی که هم اکنون از این موضوع رنج می برید بسیار خوب است از همسر خود بخواهید با مادر خود در این زمینه که کودک هنگامی که دونفر را مادر صدا میکند ممکن است گیج شود صحبت کنند تا این مسله زودتر حل شود.

  • با سلام.من یه دختر تقریبا ش ماهه دارم.یک مسافرت یک هفته ای در پیش دارم.می خواستم بدونم اگه اونو پیش مادربزرگش بزارم مشکلی پیش میاد؟صمنا تا حالا هر وقت اونو دو سه ساعت تنها گذاشتم مشکلی پیش نیامده

    • در پاسخ به صدیقه حیدری
      با سلام
      به دلیل سن حساس دخترتان اگر بتوانید او را همراه خود ببرید بسیار بهتر می باشد،در غیر این صورت بهتر است کم کم با زیاد کردن ساعاتی که او را کنار مادر بزرگ می گذارید کودک را به این وضعیت عادت دهید و هنگام بازگشت از مسافرت به همان ترتیب که ساعات کنار مادر بزرگ بودن کودکتان را زیاد کردید کم کنید تا فشاری به کودک تحمیل نشود.

  • با سلام
    دختری دارم ۲و ده ماهه که از ۶ ماهگی به علت اینکه کارمند می باشم هر روز صبح به منزل مادرم می بردم و خیلی راحت و بدون دردسر می رفت ولی الان حدود چند ماهی است که هر صبح بت گریه از من جدا می شود. شبها با اضطراب جدا شدن از من می خوابد و تا صبح چندین بار بیدار شده و سراغم را می گیرد. لطفا مرا راهنمایی کنید

  • سلام پسر من ۱۶ ماهشه که یک هغته است که مجبور شدم به مهد نزدیک محل کارم ببرمش. صبحها پیشش می مونم و باهاش بازی میکنم و موقع رفتن باهاش صحبت میکنم .ولی با گذشت یک هفته هنوز هم در زمان جدایی بشدت گریه میکنه طوریکه صداش گرفته و سرفه زیادی میکنه. مربی های مهد تحصیلات روانشناسی ندارد و کم تجربه هستن . به خاطر همین میخوام خودم راهنماییشون کنم که با پسرم چطور رفتار کنن. لطفا راهنمایی کنید .

    • در پاسخ به پسر مادر
      با سلام
      والد عزیز فرزند شما در سن اضطراب جدایی قرار دارد و واکنش او طبیعی می باشد, ولی برای کمک به کودک بسیار خوب است از زمان کم شروع به گذاشتن کودک در مهد کنید و هر روز مقداری به زمان روز قبل اضافه کنید. در صورتیکه کودکتان پس از رفتن شما ساکت می شود, بهترین عمل این است که خداحافظی طولانی با کودک نداشته باشید و هنگامی که کودک گریه می کند چهره ناراحت به خود نگیریدو بلافاصله پس از دادن کودک به مربی مهد را ترک کنید.

  • با سلام. شاگرد ۵ ساله ای دارم که از تابستان امسال کلاس موسیقی خود را با من شروع کرده و اوایل هم کلاس را دوست داشت و هم با همکلاسیهایش دوست بود ولی از وقتی که تعداد بچه های کلاس بیشتر شد و بعد از اتمام یکی از جلسات وقتی از کلاس خارج شد و دید پدر و مادرش منتظرش نیستند و رفته اند از جلسات بعد در کلاس گریه میکند البته خیلی آرام بطوریکه دوستانش و من متوجه گریه کردنش نشویم.بعد که من می گویم چی شده عزیزم؟می گه چشمم اشک میزنه ودر ضمن دوستانش هم رفتار خوبی با او دارند. آیا نوعی بیماریست یا اینکه مقطعیست؟ چه کار کنم که این مشکل حل شود؟ متشکرم.

    • در پاسخ به لیدا
      با سلام
      با توجه به مورد پیش آمده بیشتر پدر و مادر باید حس اطمینان را در کودک تقویت کنند و با یک سری از کارها اضطراب جدایی کودک را کاهش دهند. برای مشاوره دقیق تر با خطوط کودک فردا در تماس باشید…

  • سلام
    پسر من ۳ سال و ۴ ماهشه حدود ۵ ماه هستش که مهد میره.۳ روز اول گریه کرد ولی بعدش همه چی خیلی خوب بود با توجه به این که ما تازه مهاجرت کردیم و پسرم اصلا زبان بلد نبود ولی هیچ مشکلی نداشت و معلماش هم ازش راضی بودن. حالا الان بعد از ۲ هفته تعطیلات هر روز تو مهد گریه میکنه که مامانمو میخوام.صبح ها با علاقه میره اما موقع جدا شدن و یک بارم بعد از بیدار شدن از خواب شدیدا گریه میکنه.شبها هم خواب ارومی نداره جدیدا همش تو خواب حرف میزنه در حالیکه قبلا اینطوری نبود.
    میشه خواهش کنم من رو راهنمایی کنین خیلی نگرانشم.ممنونم

    • در پاسخ به نگار
      با سلام
      مادر عزیز تمام کودکان وقتی برای روزها یا ماه های اول به مهد می روند واکنشی شبیه به فرزند شما نشان می دهند چرا که باید خودشان را با محیط جدید وفق دهند و با دوری از والدین کنار بیایند، که در مورد فرزند شما با توجه به مهاجرت و ندانستن زبان فرزندتان این واکنش ها شدید تر نمایان خواهد شد، پس خیلی نگران نباشید و سعی کنید با داشتن یک برنامه منظم برای بردن کودکتان به مهد در این راه به او کمک کنید. در ضمن بسیار خوب است از مربی مهد بخواهید کودکتان را تشویق بیشتری کند مثلا با دادن کارت بستنی به فرزندتان هنگامی که شما برای به خانه آوردن دنبالش می روید و شما سعی کنید بستنی خریدن برای کودک را مبوط به گرفتن کارت بستنی کنید. سعی کنید کم کم جای خواب کودک را از خود جدا کرده و هر شب به طور منظم کودک را حول و حوش ساعت “نه” به رختخواب ببرید.

  • من یک پسر ۴ سال ونیم دارم.که وابستگی شدید به من دارد.به خاطر همین قضیه بردم مهد تا یک کم وابستگیش نسبت به من کم شود.
    کم که نشده بیشتر هم شده،.به صورتی که یک دو روز اول در مهد کودک خوب بود البته من پشت درب مهد منتظرش میموندم.بعد از یک هفته اورا تنها گذاشتم وآآمدم خونه حدود یک ماه به مهد بردمش هرروز با گریه وشیون که من نمیرم االان هم دو هفته هست که دیگه نمیبرمش ومیگه دیگه نمیرم.به صورتی که درمنزل هم خیلی بهانه گیر وشیطون شده.شب ها هم همیشه بادلهره بلند میشه ومن رو بغل میکنه..
    البته پسر بسیار باهوشی هم است ومن وشورهرم زندگی آرامی داریم وهیچ گونه مشکلی در منزل نداریم.
    فقط من وشوهرم در شهر خودمون زندگی نمیکنیم واز والدین خودمون دوریم.لطفا کمک مون کنید که چه کار باید بکنم

    • در پاسخ به پروین
      با سلام
      باید مشخص شود چند وقت است که مهاجرت از شهرتان را داشته اید و وضعیت مهد پسرتان نیز بررسی شود. ولی به صورت کلی باید به کودک کمک شود تا به آرامی با مهد و مربیانش ارتباط بگیرد. باید بازی و انگیزه ها را در مهد با کمک مربیان بالا ببرید و رفتارهای مستقلانه و عدم وابستگی در خانه را نیز تقویت نمایید . برای بررسی بیشتر و مشاوره دقیق تر با ما در تماس باشید…

  • سلام، پسر ۵’۵ ساله من برای اولین بار امسال به مهد رفته،اول مهر بسیار عالی و با خوشحالی به مهد میرفتیم اما بعد از یک ماه و نیم وارد پی یک سرماخوردگی که دو روز در خانه ماندن،دیگه دلش نمیخواد بره و مدام میگه دلم درد میکنه،مریضم،نمیرم مهد و توی کلاس مدام گریه میکنه اینقدر که مربیشون کلافه میشه، کلی تشویق ش کردیم، دو روز خوبه اما دوباره بهانه گیری میکنه، انگار از مهد متنفر شده، لطفا منو راهنمایی کنین

    • در پاسخ به شادی
      با سلام
      تعطیلات بین روز های مهد شاید کودک را به نقطه شروع مهد بازگرداند یعنی نیاز است ما دوباره انگیزه های مهد رفتن را بالا ببریم و مربی ارتباط قوی تری با کودک برقرار کند. البته لازم است وضعیت مهد کودک و رفتار مربی ها با او نیز مورد سنجش قرار گیرد…برای بررسی بیشتر با خطوط مشاوره ای کودک فردا در تماس باشید…

  • با سلام و تشکر
    پسربچه۲ سال و ۵ ماهه دارم.برای تربیت و آموزش و پرورش اون تا به حال تمام سعیمون رو کردیم. مطالعه و کلاس و … تا بتونیم انسان سالمی پرورش بدیم.به نظر خودم و دیگران کودک فوق العاده باهوشیه و خیلی جلوتر از سنش. ۲-۳ ماهی می شه که رفتاراش خیلی اذیتم می کنه.در مقابل هر چیزی مقاومت می کنه خوردن، لباس پوشیدن، بیرون رفتن و هر کاری که ما بخوایم انجام بدیم. و من هم به تازگی گاهی کنترلم رو از دست می دم و باهاش رفتار بدی می کنم. حتی پدرش که خیلی صبوره در مقابل اون که بچه دوستمون رو مدام هل می داد کنترلش رو از دست داد و اونو به شدت به سمت خودش کشوند و دعواش کرد.۲ سال و یک ماهگی مهد کودک بردمش از همون اول به شدت مقاومت کرد و قشقرق راه می انداخت. حتی موقع آماده شدن.بعد از ۴ جلسه دیگه نبردمش. ۳ ماهی جایی اسم مهد رو هم نیاوردیم. بعد از اون تو یه خانه بازی مجهز با یه مربی خصوصی اونم بعد از دو سه جلسه با خودم بودن تنهاش می گذاشتم. البته هفته ای ۲ بار و هر دفعه ۳-۴ ساعت. ۲ بار آخر بی قراری کرده بود. آخرین بار ۱٫۵ ساعت گریه کرد تا من رسیدم.۲ هفته که گذشت یه مهد کودک معمولی نزدیک محل کارم پیدا کردم و اونجا می برمش. تا حالا ۳ جلسه رفتیم. به شدت مقاومت می کنه و گریه زاری راه می ندازه. نمی دونم دیگه چیکار کنم. استرس شدیدی بهم وارد می کنه. من تا حالا تو خونه کار می کردم ولی دیگه کم کم باید روزی ۳-۴ ساعت در محل کار حاضر باشم. تو این مدت هم (غیر از چند دفعه ای که خانه بازی می موند) هر وقت شرکت کاری داشتم یا با خودم می بردمش سر کار یا پیش پدرش یا یکی از اقوام نزدیکش تو خونه خودمون می موند. کمکم کنید.

    • در پاسخ به منصوره
      با سلام
      والد عزیز برای راهنمایی کامل در مورد کودک شما نیاز به اطلاعات دقیقتری می باشد،ولی به صورت کلی: کودک شما در سن لجبازی می باشد و یک سری از رفتارهایش به نظر میرسد منشا گرفته از این نکته است، که از طریق حواسپرت کردن فرزندتان و یا انجام کارهایش در قالب بازی و مسابقه می تواند تا حدودی بهبود یابد. دو سال و یک ماهگی سن خوبی برای بردن فرزندتان به مهد نبوده است در کنار اینکه قبل از بردن کودک به مهد باید جدا سازی درست کودک از والدینش مخصوصا مادر انجام شود که به نظر می رسد در مورد کودک شما این امر انجام نشده است. البته به یاد داشته باشیم گاهی اوقات وقتی ما روی چیزی بیش از اندازه تمرکز می کنیم و انرژی می گذاریم باعث بوجود آمدن توقعات زیاد از حد،از آن موضوع می شویم که شاید در مورد کودک شما نیز این اتفاق رخ داده باشد. در صورت تمایل با مشاورین کودک فردا در تماس باشید.
      شماره تلفن تهران :۹۰۹۲۳۰۱۶۹۳
      شهرستانها:۹۰۹۹۰۷۰۳۱۶

  • سلام دختر من دو ساله شده است برای اولین بار او را در مهد گذاشته ام پنج روز با او در مهد حدود یک تا دو ساعت بودیم تا اینکه برای اولین بار تنها کذاشتمش . تقریبا بیست دقیقه تمام گریه کرد و می گفت مامان کجایی. و البته من هم پشت در گریه می کردم بعد سامت شد. اما نه با کسی صحبت یا بازی کرد و نه چیزی خورد حدود یکساعت و نیم تنها بود و من رفتم برش داشتم. در ضمن اصلا اجتماعی نیست و با غریبه ها اصلا خوب نیست حتی بغل خیلی از اشنایان نزدیک هم از ابتدا نمی رفت مثل خاله و… لطفا راهنمایی کنید که ایا مهد رفتن در این سن و شرایط مناسب است و اینکه در صورت مثبت بودن پاسخ ایا هرروز بود؟ یا یک روز در میان و چند ساعت که لطمه نخورد با تشکر فراوان

    • در پاسخ به پونه مقدم
      با سلام
      مادر گرامی بهترین سن برای مهد رفتن کودک سه سالگی می باشد، ولی از دو سال به بعد با روندی بسیار آهسته بدون اینکه به کودک فشاری وارد شود می توان کودک را با محیط های آموزشی آشنا کرد که البته بهتر است همراه با حضور مادر باشد. با توجه به توضیحات داده شده به نظر می رسد در صورتیکه شما شاغل نیستید، بسیار مطلوب است از کلا سهای مادر و کودک استفاده کنید و فعلا کودکتان را به مهد نبرید تا به تدریج کودکتان با محیط های اجتماعی آشنا شود و ارتباط برقرار کردن با افراد غریبه را یاد بگیرد.

  • با سلام.پسر من سه ساله است و مدت دو هفته است که به مهد کودک می رود می خواستم بپرسم اگر در مهد کودک بدرفتاری یا دعوا با کودک شود از کجا می توان فهمید؟بسیار نسبت به این موضوع نگران هستم.

    • در پاسخ به مریم
      با سلام
      مادر عزیز نگرانی شما بسیار طبیعی است چرا که بسیار از مادران هنگامی که برای اولین بار کودکشان را در مکانی مانند مهد کودک میگذارند که با مربیان آشنایی کافی ندارند دچار دلهره و نگرانی میشوند در قدم اول بسیار خوب است به خودتان آرامش و اطمینان بدهید که به اندازه کافی در مورد مهد کودکتان تحقیق کرده اید و حتما مهد خوبی برگزیده اید چرا که نگرانی زیاد شما به کودکتان منتقل میشود و او نیز نمی تواند با مکان جدید رابطه برقرار کند.در پاسخ به سوال شما باید بدانید که در صورتی که فرزندتان مورد آزار قرار گیرد شما حتما این موضوع را متوجه خواهید شد یکی از نشانه ها این است که کودک غمگین به نظر می رسد و شادی گذشته اش را ندارد،گاهی اوقات شکایت میکند و از رفتن به مهد امتناع میکند، البته به خاطر داشته باشید کودکان وابسته به مادر این نشانه را بدون اینکه آسیبی دیده باشند نشان می دهند پس نباید با هم اشتباه بگیرید. هر چند وقت یکبار بدن کودک را بررسی کنید و مطمین شود جای ضربه ای روی بدنش به صورت تکرار شونده وجود نداشته باشد.البته به یاد داشته باشید گاهی اوقات کودکان هنگام بازی ممکن است دچار ضربه شوند و آثاری روی بدنشان به جا بماند.

  • با سلام و تشکر بسیار از شما
    دختر من ۴ ساله است حدود دو ماه است او را به کلاس شعر و قصه البته به مدت یک ماه و نیم یک ساعت و بعد کلاس خلاقیت دو ساعت گذاشته ام در ابتدا در روزهای اول حدود یک ربع در کلاس بودم و بعد بیرون می آمدم ولی او به بهانه آب خوردن به دفعات بیرون می آید تا مرا ببیند و بعضی مواقع با گریه مرا دوباره به داخل کلاس می برد در حالی که شاغل هستم و هفته ای دو بار او را نزد مادر و مادر شوهرم به خاطر شغلم می گذارم و تجربه جدا شدن از من را دارد حال نمی دانم با او چه کنم که با گریه و فریاد مرا به داخل کلاس می برد

    • در پاسخ به مرضیه
      با سلام
      مادر گرامی در مورد دختر شما نیاز به اطلاعات بیشتری است ولی به صورت کلی به نظر می رسد روند جدا سازی کودک از شما به درستی انجام نگرفته است، درست است کودک قبلا تجربه جدا بودن از شما را داشته ولی در آن زمان کنار مادربزرگ هایش بوده که در اصل جانشینان مادر می باشند و اکنون کودک شما جدایی واقعی را در حال تجربه کردن می باشد.برای کودک شما مهد کودک بسیار فضای بهتری است. ولی در هر صورت در حال حاضر بهتر است روند معکوسی را پیش بگیرید یعنی از زمان کم شروع کنید کودک را به کلاس برده و خودتان مکان را ترک کنید و حتی با وجود گریه کودک سر زمان مشخص شده برگردید، این زمان میتواند از یک ربع شروع شود.هر زمان کودک به زمان یاد شده عادت کرد زمان را افزایش دهید ولی با روند آهسته.

  • سلام. دختری ۱۸ ماهه دارم که از ۵ ماهگی مهد رفته. ولی قبلا از ساعت ۷ تا۳ بعداز ظهر در مهد بود. الان بخاطر کارم مجبورم او را از ساعت ۷ تا۷ شب در مهد بگذارم. ضمن اینکه مهد کودکش را عوض کرده ام. آیا بعدا برای دخترم مشکلی پیش می آید؟نظرتان چیست؟ادامه بدهم یا استعفا ؟

    • در پاسخ به آزیتا
      با سلام
      مهد کودک رفتن در این سن توصیه نمی شود و البته از ۷ تا ۷ شب ساعات بسیار طولانی برای کودک است و در ایجاد دلبستگی ایمن بین مادر و کودک مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد…

  • با سلام و خسته نباشید. دختری ۱۴ ماهه دارم که از شش ماهگی هفته ای یک بار او را به مادربزرگ هایش می سپردم تا به دانشگاه بروم. اکنون که باید هر روز به دانشگاه بروم، تصمیم گرفته ام او را به مهد ببرم. می خواستم بدانم آیا این موضوع ممکن است در ایجاد دلبستگی ایمن او خللی ایجاد کند؟ آیا این سن برای سپردن او به مهد خیلی زود است؟

  • سلام خسته نباشید دخترمن امسال کلاس دومه وهنوز هم توی مدرسه گریه می کنه ازپیش دبستانی همینطور وبه مرور کمتر شدخیلی به من وابسته هست الان چند روزه گیر داده که به جای سرویس تو بیا دنبالم وکلی گریه می کنه کافبه سرویسش یکروز دیر بره دنبالش دیگه خیلی حالش بدمیشه یکی دوبار خودم رفتم دنبالش ولی فکر کنم اشتباه کردم چون امروز به زوروگریه فرستادمش مدرسه خواهش می کنم کمکم کنید

    • در پاسخ به مریم
      با سلام
      نیاز است سطح اضطراب کودک سنجیده شود و اقدامات درمانی لازم در این زمینه صورت گیرد تا کودک به تدریج راه کنار آمدن با وضعیت هایی که مضطربش می کند را یاد بگیرد و جراتمندتر برخورد نماید. برای مشاوره دقیق تر با خطوط کودک فردا در تماس باشید.

  • با سلام و خسته نباشید پسر سه و نیم ساله ای دارم که بسیار باهوش است و دقت بسیار بالایی دارد اما به شدت به من وابسته است بطوریکه اصلا در مهد کودک نمیماند به مدت چند هفته هر بار یکساعت بردم جلسه اول رفت اما اصلا همکاری نمیکرد با بچه ها بازی نمیکرد و مربی هر سوالی میکرد جواب نمیداد از جلسه بعد به زور بردمش آنقدر گریه کرد و به من چسبید که مربی به خاطر اینکه بچه های دیگر ناراحت نشوند گفت دیگر پسرم را آنجا نبرم آیا دوباره لازم است به مهد دیگری ببرمش؟ از آن قضیه چهار ماه میگذرد

    • در پاسخ به بهار یزدان
      با سلام
      سن کودک شما برای شروع مهد کودک مناسب است و بهتر است ابتدا کارهای زمینه ای برای تقویت استقلال کودک انجام دهید سپس او را در مهد کودک ثبت نام کنید. برای مشاوره دقیق تر با خطوط کودک فردا در تماس باشید…

  • با سلام. پسرم در حال رفتن به پیش دبستانیه. با اینکه الان چند هفته است که می‌ره باز هم موقع جدا شدن از من گریه می‌کنه. توی مدرسه هم بدجوری به معلمش وابسته است. طوری که زنگ‌های تفریح جلوی در اتاق معلم‌ها می‌ایسته تا اون از اتاق بیرون بیاد و به کلاس بره. یعنی نمی‌ره توی حیاط با بچه‌ها بازی کنه. نمی‌دونم چه کارش کنم. خیلی نگرانشم. معلمش می‌گه طبیعی‌ایه. نمی‌دونم.

    • در پاسخ به مریم
      با سلام
      به نظر میرسد جدا سازی کودکتان از شما به طور صحیح و کامل انجام نشده و دلیل این رفتارهایی که در مورد کودکتان اشاره کردید(باز هم موقع جدا شدن از من گریه می‌کنه و زنگ‌های تفریح جلوی در اتاق معلم‌ها می‌ایسته تا اون از اتاق بیرون بیاد و به کلاس بره.) به همین علت است. برای راهنمایی بیشتر در این زمینه نیاز به اطلاعات دقیقتری است با مشاورین کودک فردا در تماس باشید.تهران:۹۰۹۲۳۰۱۶۹۳ شهرستانها:۹۰۹۹۰۷۰۳۱۶

  • سلام من دختر ۳٫۵ ساله دارم و دارم برای یک آزمون آماده میشم و مجبور به مطالعه هستم. هر روز صبح میفرستمش خونه مادربزرگش تا غروب حدودا و خودش خیلی راضی و خوشحاله و همیشه با علاقه میره. اما من نگرانم که این دوری هر روزه از من چه تاثیری توی روحیش میتونه داشته باشه. ممنون

    • در پاسخ به صفورا
      با سلام
      مادر گرامی بسیار مطلوب است اگر تا زمان آزمون شما زمان زیادی مانده است کودک خود را به مهد بفرستید. در کنار اینکه سن کودک شما، سن مهد رفتن می باشد و همچنین این عمل جلوی چند تربیتی شدن کودکتان را می گیرد. در صورت اینکه با کودک خود هر چند زمان کم مثلا دو نیم ساعت در روز ولی هر روز بازی کنید نگران این زمان دوری نباشید.

  • با سلام
    دختر من به تازگی سه سالش شده از ۶ ماهگی مهد رفته. همیشه هم با علاقه رفته طوری که توی مهد به من می گفت برو اینجا نمون.ما تولد ۳ سالگیش رو مهد گرفتیم با حضور پدرش (البته تولد چند بچه در یک روز بود).موقع برگشتن از مراسم گریه کرد ما هم اون رو با خودمون آوردیم. از آنروز به سختی مهد می ره طوری که امروز با گریه شدید از من جا شد. اما بعدش آروم میشه و توی فیلم هایی که از مهد هم میدن خیلی سر حاله .نمیدونم دلیلش چیه اینطوری شده و راه حلش چیه ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
    با سپاس فراوان

    • در پاسخ به زهرا
      با سلام
      نیاز به بررسی بیشتری است. به نحوه ی بازی هایش دقت کنید شاید موضوعی او را آزار داده که شما متوجه نشده اید. انگیزه های دوباره ای برای مهد رفتن برایش ایجاد کنید مثلا یک فعالیت جالبی که فردا در مهد انجام دهد یا مسایلی از این دست ، محیط خانه را نیز بررسی کنید…

  • با سلام
    پسری ۶ ساله دارم که تازه امسال به پیش دبستانی میرود.قبل از این هیچ سابقۀ جدایی نداشت.قبل از شروع کلاس ها مدیرشون گفته بود که تا هر زمان کودک بخواهد می توانید پیش او بمانید.زمانی میرسه که خودش میگه مامان برو می خوام پیش دوستام بمونم.خیالم راحت بود و به پسرم این اطمینان رو داده بودم که پیشش می مونم.اما روز اول مدرسه ناگهان گفتند که پله ها برق داره و اگر مامانا بیان برق می گیرتشون.بعدش هم با جیغ و داد و گریه بردنش.تا ۳ روز گریه می کرد.بعد از اون انگار راحت تر بود تا اینکه متوجه شدم ۱۰ روزیه که قبل از مدرسه دل درد و حالت تهوع داره و مدام می ره دستشویی.امروز هم توی مدرسه استفراغ کرده بود.وقتی من رسیدم حال روحی خوبی نداشت.اینقدر خودمم به هم ریختم که باورتون نمی شه.دلم می خواد مدرسشو عوض کنم.شما راهنماییم کنید.ممنون

    • در پاسخ به تیموری
      با سلام
      کودک شما واکنش هایی در راستای مشکل اضطراب جدایی نشان می دهد. مادر عزیز بهتر است ابتدا به خودتان آرامش بدهید و مطمئن باشید مشکل فرزند شما خیلی حاد نیست و با تدبیر و مدیریت شما بر طرف خواهد شد.با توجه به اینکه کودک شما هیچ تجربه جدایی تا کنون نداشته و شما نیز به او قول داده بودید کنارش خواهید ماند، برخورد کودک با این وضعیت سخت تر شده است. البته در مورد فرزند شما برای راهنمایی بیشتر نیاز به اطلاعات دقیقتری می باشد، ولی به طور کلی بسیار مطلوب است این گونه کودکان به صورت تدریجی از مادر جدا شوند بدین گونه که شما ازساعت کم شروع به بردن کودک به مدرسه کنید مثلا از بیست دقیقه بعد هر روز چند دقیقه ای به این ساعت بیفزایید. برای راهنمایی کاملتر لطفا با خطوط مشاوره ما در تماس باشید.

  • خواهش میکنم کمکم کنید پسر ۶ساله ای دارم که از مهر امسال به پیش ۲ رفته یک هفته اول با خوشحالی رفت ولی از هفته ی دوم شروع کرد به گریه کردن و اینکه این مدرسه خوب نیست من اون مدرسه ی قبلی رو میخوام پسرم تا دو سال پیش سه روز در هفته و روزی یک ساعت با مادربزرگش کلاس نقاشی می رفتن و مادربزرگش دم در می ایستاد تا او ببینتش ودر کلاس بشیند الان در مدرسه جدید فقط داره گریه میکنه و میگه مدرسه قبلی رو میخوام همه میگن به خاطر وابستگی به مادربزرگش این کارهارو میکنه دلیل مشخصی هم نمیگه که چرا این مدرسه بده چکار کنم مدرسه رو عوض کنم خواهش میکنم کمکم کنید

    • در پاسخ به زهرا محمدی
      با سلام
      برای راهنمایی کامل نیاز به اطلاعات بیشتری می باشد.کودک شما در حال مبارزه با احساس وابستگی اش به بزرگترهایی می باشد که تا کنون وی را مراقبت می کردنده اند به همین دلیل است که تقاضای رفتن به مدرسه قبلی را دارد چرا که فکر می کند در آنجا اجازه می دهند مادربزرگ در کنارش بماند.نگران نباشید کودک به مرور زمان یاد می گیرد خود را با محیط و شرایط جدید سازگار کند. بهترین کمک شما این است که خونسردی خود را حفظ کنید و به کودک اطمینان بدهید مدرسه فعلی نیز جای خوبی است. در کنار این رفتارتان نیز از تشویق های اجتماعی (مانند بردن کودک به مکانی که دوست دارد مثل خانه ی خاله)یا دادن کارت پارک یا خوراکی توسط معلم به کودک استفاده کنید. برای راهنمایی کاملتر با خطوط مشاوره کودک فردا در تماس باشید

  • باسلام کیانای من ۲سال و ۳ماهشه ده روزی البته هفته ای سه بار هست که به مهد میبرمش چند روز اول باخوشحالی جدا میشد وحتی وقتی میرفتم دنبالش به زور میومد اما چند روزه دیوانه وار گریه میکنه ونمیخاد تو مهد بمونه حتی با خانوادم که قبلا میموند هم دیگه نمیمونه.بخاطر دانشجو بودنم مجبورم که دخترمو بزارم مهد اما دیگه نمیدونم چه کنم لطفا راهنماییم کنین چجوری اضطرابشو کم کنم

    • در پاسخ به الهام
      با سلام
      نیاز به بررسی بیشتری است ،بررسی محیط مهد و نحوه ی برخورد مربی ، بررسی میزان وابستگی کودک و نحوه ی آماده کردن او برای مهد… برای مشاوره دقیق تر با خطوط ما در تماس باشید.

  • باسلام پسر من سه سال وهفت ماهش است واز زمانی که بدنیااومده باخودمن تنها بوده بدلیل شغل همسرم مادر شهری دور از خانواده ها زندگی میکنیم.از بازی باکودکانی که سروصدای زیادی وتحرک وجنب وجوش زیادی دارند خودداری میکند.خودش بچه ارومی است.احدود یک هفته است که تصمیم گرفتم به مهد ببرمش.به من میگه باید توهم توی کلاس بیایی. تازمانی که در کلاسش هستم ارومه ولی به محض اینکه بیرون میام گریه میکنه وساکت نمیشه.روابط عمومی بالایی داره خیلی دوست داره که بابچه هاصحبت وبازی آروم کنه..لطفا راهنماییم کنید.

    • در پاسخ به کیوان
      با سلام
      الان سن مناسب برای مهد است و باید کودک آرام آرام با این محیط آشنا شود و حس اطمینانش جلب شود.می توانید کم کم ساعت های حضورتان در مهد را کم کنید تا کودک به تدریج عادت کند.البته وابستگی کودک از جهات دیگر نیز باید بررسی شود بدین منظور برای مشاوره دقیق تر با خطوط کودک فردا در تماس باشید.

  • دخترم ٢ سال و نیمه است .۶ ماه است که به کشور جدید مهاجرت کردیم.زبان فارسی را کامل صحبت می کند اما زبان انکلیسی را اصلا نمی داند.به علت رفتن به کلاس مجبورم که او را به مهد بفرستم البته در جوار کلاسم است اما بسیار بی قراری می کند معلمش می کوید که یا بروید یا بمانید و رفت و امد نکنید اما واقعا مستاصل شده ام که کلاس او را ترک کنم و به کریه های شدیدش اهمیت ندهم و ایا این مورد اضطراب او را بیشتر نمی کند و از طرفی اکر مرتب بمانم اصلا زمانی می رسد که به جدایی از من عادت کند واقعا نمی دانم تصمیم درست کدام است لطفا راهنمایی ام کنید ممنونم.

    • با سلام
      مسئله جدا شدن و قرار گرفتن در محیط های اجتماعی ممکن است اولش کمی سخت باشد ولی به تدریج کودک را باید در معرض آن قرار داد. البته بهتر است در ابتدا همراه با کودک در کلاس های مادر و کودک شرکت کنید تا کودک به تدریج با این محیط ها آشنا شود و بتواند اعتماد کند.بعد در روزهای اول شما می توانید همراه با کودک در کلاس باشید و کم کم فاصله ی بیشتری ایجاد کنید یا پشت در باشید تا کودک به مرور با این مسئله کنار بیاید ولی کودک شما در طول این ۶ ماه تغییرات زیادی را تجربه کرده و با زبان آن محیط آشنا نیست و این مسائل دست به دست هم می دهند تا اضطراب او بیشتر شود. آرام ولی رو به جلو در حرکت باشید.

  • با سلام
    پسری دارم ۲سال و ۱۰ ماهه. از یک سالگی مهد میره. به خاطر ساعت کاری من صبح زود از خونه خارج میشم و پسرم همراه پدرش به مهد میره. تقریبا هر روز صبح گریه و زاری راه میندازه و میگه مامان کجاست و چرا رفته. گاهی حدود ۱٫۳۰ همسرم وقت صرف میکنه تا آرومش کنه. البته عصر که من میرم دنبالش کاملا سرحاله و توی مهد مشکلی نداره.( کلا دوست داره با من باشه تا با همسرم و تمام کارهاش رو به من میگه مثلا غذا خوردن خوابیدن و دستشویی رفتن و خیلی مواقع اجازه نمیده من و همسرم با هم صحبت کنیم) واقعا نمیدونم چکار کنم. ضمنا ما حدود ۴ ماهه که منزلمون را عوض کردیم و پسرم از فروردین به مهد جدید میره. البته مهد کودک قبل هم همین مشکل بوده اما نه به این شدت. خواهش میکنم راهنمایی کنید و اگه لازم باشه مشاور مجرب معرفی کنید.بایک مشاور هم مشورت کردم که گفتند وابستگی پسر به مادر در این سن طبیعیه و گفتند اگه عصر که میرید دنبالش شاد و سرحاله نگران نباشید. تو رو خدا راهنمایی کنید

    • با سلام
      هر تغییر برای کودک هرچند کوچک اضطراب هایی به دنبال خواهد داشت که برای کنارآمدن با آنها نیاز به گذر زمان و برخورد تکنیکی درست می باشد.برای کم کردن وابستگی نیاز است که روی برخی از روزمرگی های کودک کار شود تا کودک کم کم بتواند با این موضوع کنار بیاید. برای دریافت مشاوره دقیق با خطوط ما در تماس باشید.

  • خیلی ممنون از اینکه برای خواندن و جواب دادن به پرسش ها وقت میزارید
    پسرم دقیقاً دو سال و نیمشه و قبلا هم تجربه جدایی از من رو داشته که فقط محدود به خونه مادربزرگاش میشده ، الان حدود ۱ ماهه که وارد یه مهد کودک شده و هر روز از رفتن امتناع میکنه و با گریه جدا میشه ، خوشبختانه کاملا صحبت میکنه و توی صحبتاش متوجه شدم که اگه کار بدی کنه مربیش بازوشو نیشگون میگیره!!!
    کاملا سردرگمم که این مشکل رو با تعویض مهد کودک برطرف کنم یا با صحبت با مربیش و اینکه شاید صحبت با ایشون جواب عکس بده!!!

    • با سلام
      مادر گرامی در صورت اطمینان از این موضوع، در اسرع وقت بامدیر مهد کودک در این خصوص صحبت کنید، چرا که حتی در صورت انتقال کودکتان به مهد دیگر وظیفه ی همه ی ما در برابر تمام کودکان جلوگیری از کودک آزاری می باشد. تعویض مهد اشکالی ندارد، ولی باید به موضوع دیگری نیز توجه کنید به غیر از موضوع مطرح شده درباره ی مربی به نظر میرسد این امکان وجود دارد یکی از دلایل دیگر امتناع کودکتان از رفتن به مهد، عدم جدا سازی درست او از شما می باشد که هر چه زودتر باید در این زمینه اقدام کنید، که برای راهنمایی نیاز به اطلاعات دقیقتری می باشد. در صورت تمایل با خطوط کودک فردا در تماس باشید. تهران:۹۰۹۲۳۰۱۶۹۳ شهرستانها:۹۰۹۹۰۷۰۳۱۶

  • دخترم چهارسال و نیمشه از بچگی خونه ی مادربزرگش میموند خیلی هم علاقه داشت حدود یک سال و نیمه که هر بار اونجا میگزارمش با گریه میره بعد از رفتن من دیگه آروم میشه ولی به من میگه وقتی برگشتی باهات بد رفتاری میکنم لطفا راهنماییم کنید

    • دوست عزیز اطلاعات داده شده کافی نیست این مسئله ممکن است از خیلی موضوعات ناشی شود که نیاز به بررسی می باشد. با مشاورین ما در تماس باشید.

  • سلام
    دختر من یکسال و نیمه هست . به تازگی کلاس دخترم عوض شده و مربیان جدید مانند مربیان قبلی از احساست بیرونی برخوردار نیستند از طرفی بعد از دو هفته از ورود دختر من یکی از مربیان که ارتباط خوبی با دخترم داشت عوض شده و خانمی که آمده به جای ایشان کمی دل به این کلاس هنوز نداده. هر روز صبح با گریه های شدید دخترم و فریاد های( نه نه مامان بریم دد ) مواجه ام چه کنم؟

    • با سلام
      عوض شدن مربی آن هم در این سن برای کودکان استرس به دنبال می آورد و برای کنار آمدن با آن نیاز به حمایت بیشتر و گذر زمان است. اما در اینجا مسئله این است که با توجه به سن دخترتان نیاز برای مهد گذاشتن وجود ندارد و اگر محدودیتی وجود ندارد ترجیح اصلی این است که در این سن و سال کودک پیش یک نگهدارنده اصلی باشد یعنی مادر.

  • با سلام دختر ۶ساله کلاس اولی دارم که کلا تا شروع مدرسه هرگز به مهد یا پیش دبستانی یا کلاسی نرفته است.اما ابتدای سال تحصیلی با رضایت و خوشحالی شروع به مدرسه رفتن کرد اما بعد از ی ماه دچار سرماخوردگی شدیدی شد و بمدت ی هفته به مدرسه نرفت اما الان الان کلا از مدرسه رفتن خودداری میکند و شنبه و۱شنبه و ۲شنبهاز زنگ اول تازنگ ۵باهاش در کلاس بودم تا در مدرسه بماند اما امروز کلا گفت نمیرم.مدیر ناظم معلم خودش معلم کلاسهای دیگر تمام دانش اموزان کلاس اول و کلاس اول دیگر باهاش دوست هستند دوسش دارن و با هر چیزی میخوان خوشحالش کنن و راضیش کنن در مدرسه بمونه اما قبول نمیکنه .باز تاکییدمیکنم ابتدای سال با رضایت شدید به مدرسه میرفت.بنظر شما چیکار کنم. خیلی ناراحتم و اما گریه کردن من هم هیچ مشکلی رو برطرف نمیکنه و کاملا دروغکی و الکی میگه دلم برای تو و خونه تنگ میشه.خواهش میکنم راهنماییم کنید.باتشکر فراوان

    • با سلام
      بهانه های کودک را خنثی کنید.او باید بداند مدرسه محیط رسمی است که حتما باید در آنجا هر روز حضور داشته باشد و تنها در موارد خاصی مثل تب کردن در خانه می ماند.گاهی اوقات توجه بیش از اندازه روی این موضوع وضعیت را بدتر می کند.برای مدرسه رفتن و آماده شدن برای مدرسه تشویق های درست و به جایی را قرار دهید.برای بررسی و دریافت اطلاعات دقیق تر با خطوط کودک فردا در تماس باشید.

  • سلام
    پسری ۴ ماهه دارم با خانواده همسرم در یک ساختمان زندگی می کنم مادر شوهرم اصرار دارد فرزندم را تنها به منزل خود ببرد تا به جدایی از من عادت کند این موضوع در من اضطراب شدیدی به وجود می آورد ، آیا این موضوع باعث ایجاد اضطراب در کودکم نمیشود از چه سنی این گونه جدایی ها مناسب است

    • با سلام
      با توجه به اینکه کودک شما زیر سن اصظراب جدایی می باشد در حال حاضر نگران نباشید ولی باید توجه داشته باشید از حدود شش ماهگی سن اضطراب جدایی آغاز شده و تا دو سالگی ممکن است به طول بینجامد بنابراین زیر سن دو سال بهتر است کودک در یک مکان و توسط یک نگهدارنده مراقبت شود.ولی شما از سن تقریبا شانزده ماهگی به بعد در حضور خودتان می توانید آرام آرام او را با افراد غریبه آشنا کنید.

  • سلام
    دختری ۳٫۵ ساله دارم، از اول امسال وارد مهد کودک شد، خیلی راحت پذیرفت اما از اول آبان ماه که وارد مقطع بهدی شده هرروز صبح با گریه از من جدا شده و به زور به مهد می برند اما بعد از رفتن من ساکت می شود، چرا این اتفاق افتاده و چکار باید کرد.
    پیشاپیش از راهنماییتان سپاسگزارم.

    • با سلام
      گاهی اوقات تغییر در یک مرحله مثل عوض شدن کلاس برای بچه ها اضطراب آور می شود و برای کنار آمدن با آن نیاز به گذر زمان و حمایت کلامی شما دارند.ولی گاهی نیز ممکن است واقعا مشکلی در مهد پیش آمده باشد که باعث نگرانی کودک شده است.این موارد را بررسی کنید،اما مهد رفتن باید به صورت مرتب صورت گیرد و از انگیزه های جدیدی برای تشویق به مهد رفتن استفاده شود.

  • سلام پسر من۳ سال و۲ ماهه است من به مدت یک ماه فرزندم را به مهد بردم هفته اول بدون دردسر به مهد رفت از هفته دوم نمیرفت من تا سه هفته با او در مهد بودم بعد هرروز برای نیم ساعت او را تنها میگذاشتم تمام مدت این بچه گریه میکرد به حدی که مربیان گفتند که دیگه نیارش تمام راه کارهای که شما یا دیگرات پیشنهاد داده اتد را انجام داده ام اما بی نتیجه بوده چه کنم؟

    • با سلام
      در مورد پسر شما باید بررسی های دقیق تری انجام گیرد و شاید لازم باشد حتی قبل از ورود به مهد کودک تغییراتی در نظم خانه اتفاق بیفتد.برای راهنمایی دقیق تر می توانید با خط مشاوره تماس حاصل فرمایید…

پاسخی دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


2 + = یازده

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>